زیباتر از آنی که خدا ساخته باشد

یا ورنه همان دم به تو دل باخته باشد

راز نگهت چیست که خورشیدِ سحرگاه

در حضرت چشمت سپر انداخته باشد

شب نیست ، شبستانی از آیینه و نور است

تا مشعل روی تو برافراخته باشد

بازآی مبادا که بیایی و ببینی

دل با غم تو تابجنون تاخته باشد

آن دل که تو را دیده نلرزیده بخود کو ؟

کز هر دوجهان با تو نپرداخته باشد

+ نوشته شده در  ۱۳۹۲/۰۱/۲۶ساعت   توسط عبدالرحیم میرخانی - راهی -  |