صفای خزر داری و آن حوالی
مثالی ز صبح است پیشانیِ تو
نگاهت نشان از شبانِ مثالی
رسیده است پاییز بی رنگ و رویت
در این خانه حتی به گلهای قالی
یک از صدهزارم جوابیّ و اینک
عجیب است : این من ، من و بی سوالی !
اگر پیش تو شرمگینم ، ندارم
بغیر از دلی پاک و دستان خالی .